11

اگر لذت باشگاه رفتن و وزنه زدن رو با دهن روزه عصر رمضون تجربه نکردین 

پس روزه بهتون هیچ حال نداده تا حالاش

10

بعضی کارها را نباید انجام دهی، هیچ وقت، بعضی کارها فقط همان یکبار هستند، فرصتی دیگر‌نمیماند برای جبرانشان، بعضی کارها هستند که همیشه باید بخاطرشان جوابگو باشی، مثل اسید پاشیده شده روی صورت میمانند، نه تکرار‌میشوند، نه جبران و نه تمام میشوند، بعضی کارها هستند که هیچ وقت نیست که از انجامشان پشیمان نباشی، ننگشان تا ابد با توست

9

یکی از سخت ترین کارها مهندسی فرهنگیه، مخصوصا وقتی تو حوزه کودک باشه، وقتی به مهدکودکا و نوع برنامه هاشون سر میزنم حس میکنم ما تقریبا چیزی نداریم که بچه ها رو جذب کنیم، چیزی که بچه با اشتیاق بیاد سراغ ما، انقدر فکر دینیمون سطح پایین هست انقدر خلاقیتهامون رو غیر دینی بار آوردن، انقدر دور شدیم از شادی های پر جنب و جوش سالم که تصور قشر متدین هم این شده که برای پرورش خلاقیت و روحیه فعال و پویای بچه الزاما چاره ای جز تلبس به فرهنگ غیر اسلامی نداریم، وقتی حجاب رو در چادر خلاصه کردیم، گند زدیم به همه جنبه های دین، وقتی چادر رو در مشکی خلاصه کردیم فاتحه دین رو خوندیم، درد دارم بخدا، مگه میشه این چیزا گفت؟ مگه تموم میشه؟ ول کنید تو رو خدا، دست از سر دین بردارید، بذارید ملت به حال خودشون باشن. چرا چادر سر میکنین وقتی رنگ رو دوستدارین؟ چرا مسجد میرین وقتی سینما براتون جذاب تره؟ چرا روزه میگیرین وقتی آرزوتونه یکبار تو رستورانای مک دونالد غذا بخورین؟ چرا؟ دست بردارید، حافظ و قاری نشید، حوزه نرید، مهد و مدرسه قرآنی نزنید... گند نزنید به دین.

8

یه جوری میگه من تنهای تنهای تنهام 

انگار بقیه که رل میزنن تنها نیستن

اوسکل شدی جانم 

دنیا اوسکلت کرده 

7

بعضی ها خیلی مهربونن... خییییلی زیاااد

مثلا دلشون میخواد هیچ انسانی در رنج و سختی نباشه

و هرررر کاری از دستشون بر بیاد انجام میدن

و گند میزنن

بیاید اگه مهربون هستیم، مهربون راه راه باشیم، ساده بودن خوب نیست

عزیز دلم این فقیرا از بوته سبز نشدن، یکم منشأشو ببین

گند نزن...

 

 

+قانون حمایت از کودکان رو تصویب میکنه

توش ازدواج کودک رو غیر قانونی اعلام میکنه، ولایت پدر رو برمیداره

بعد میدونی چی میشه؟

کودک از نظر تو یعنی ۵ سال و ۶سال

ولی اون میاد میگه کودک یعنی زیر ۱۸ سال

 

+گند نزن عزیزم

لایک نکن

راه راه باش

6

بعضی کارها از اساس اشتباست 

مثل مکزیکی خوردن کنار خیابون

مثل زندگی کردن تو دنیا

5

برای بعضیا خوردن کارکرد ثانویه و بلکه ثالثیه دهنه 

در این اقشار اون غایتی که دهن براش خلق شده آسفالت شدنه 
و البته دندون هم اساسا برای خورد شدن و ریختن تو شکم آفریده شد...
 
+و قص علی هذا 
 

4

یکی از آنهایی که یوم الحساب باید یقه اش را بگیرم و دو کلمه حرف حساب بزنیم، زمان است

یک سیال بی سر و ته، موجودی که روی هیچ نموداری نمی آید، سیاهچاله مانندی که همه را میبلعد و خم به ابرو نمی آورد
واقعا بعد از خدا چیزی قدرتمندتر از زمان وجود ندارد
زمان برای من آنقدر سریع رد میشود که اصلا در مخیله ام نمیگنجد
برای بعضی رفقایم آنقدر کشدار است که پیرشان میکند
ربطی هم به خوشی ناخوشی های زندگی ندارد
زمان من همیشه با سرعت نور رد شده چه در خوشی چه در ناخوشی
مزخرف زندگی دو دقیقه ی دنیا که انقدر تنبلم برای درست تمام کردنش
 

3

گاهی با خودم فکر میکنم زندگی سخت است و این منم که آن را برای خودم ساده تصور میکنم، از این ساده لوح بودنم راضی ام، اما گاهی جای خالی بعضی ها بدجور خوره میشود به جان آدم

مثلا کمیل... برای خودش وزنه ای بود وقتی بود، همه زندگی ام را کشیده بود سمت خودش، درحالیکه میدانستم رابطه ام با او به همین زودی ها تمام میشود، وقتی هم که تمام شد تعجب نکردم، ضجه و مویه هم نکردم، چون بالاخره قرارمان هم همین بود، یک مدتی را باهم خوش باشیم و بعد هرکدام برویم دنبال کارمان، حالا هم شده یک رفیق معمولی که بود و نبودش برایم فرقی ندارد...

اما باز هم گاهی حس میکنم جایش پر نشده، هرکس جایی در دل آدم دارد که هیچ وقت با هیچ کس دیگری پر نمیشود، آدمها باهم فرق میکنند، بعضی ها خاص اند، خاص بودنشان مربوط به خودشان نیست، مربوط به علاقه های طرف مقابل است که با خصوصیات آنها مچ بشود یا نه...

گاهی بعضیها برای آدم مهم میشوند، میخواهی ببینی شان، وقتت را برایشان بگذاری، بهشان فکر کنی، درحالیکه میدانی نباید دوستشان داشته باشی، یا با آنها وارد رابطه شوی، یا اگر قرار گذاشتی حتما آخرش را برنامه ریزی کنی...

من زندگی را ساده نگاه میکنم، وسط این سادگی ها، بعضی ها هیچ وقت جایشان پر نمیشود. هیچ وقت...

 

 

+کمیل دختر است:)

2

اونایی که میگن اگه فلان طور بشه من بیسار طور میکنم

خیلی بیجا خوردن 

ما خودمون اینکاره بودیم و هستیم و میمانیم 

تنها کسی که با عوض شدن شرایط میتونه تصمیمات جدیدی اتخاذ و عملی کنه خداست

1

دمدمی مزاج بودن در بزرگسالی قطعا ریشه های عمیقی در کودکی آدم داره 

هنوز بهش فکر نکردم که ناشی از چه خطی در کودکیم میشه ولی خیلی آزار دهنده س خدایی
در تناقضات اینجا گیر نکنید،
قضاوت نکنید،
نگاهتان به اشیا و آدمها عوض نشود،
خودتان باشید،
نویسنده بشدت متناقض نماست

از اینجا ببینید