یکی از سخت ترین کارها مهندسی فرهنگیه، مخصوصا وقتی تو حوزه کودک باشه، وقتی به مهدکودکا و نوع برنامه هاشون سر میزنم حس میکنم ما تقریبا چیزی نداریم که بچه ها رو جذب کنیم، چیزی که بچه با اشتیاق بیاد سراغ ما، انقدر فکر دینیمون سطح پایین هست انقدر خلاقیتهامون رو غیر دینی بار آوردن، انقدر دور شدیم از شادی های پر جنب و جوش سالم که تصور قشر متدین هم این شده که برای پرورش خلاقیت و روحیه فعال و پویای بچه الزاما چاره ای جز تلبس به فرهنگ غیر اسلامی نداریم، وقتی حجاب رو در چادر خلاصه کردیم، گند زدیم به همه جنبه های دین، وقتی چادر رو در مشکی خلاصه کردیم فاتحه دین رو خوندیم، درد دارم بخدا، مگه میشه این چیزا گفت؟ مگه تموم میشه؟ ول کنید تو رو خدا، دست از سر دین بردارید، بذارید ملت به حال خودشون باشن. چرا چادر سر میکنین وقتی رنگ رو دوستدارین؟ چرا مسجد میرین وقتی سینما براتون جذاب تره؟ چرا روزه میگیرین وقتی آرزوتونه یکبار تو رستورانای مک دونالد غذا بخورین؟ چرا؟ دست بردارید، حافظ و قاری نشید، حوزه نرید، مهد و مدرسه قرآنی نزنید... گند نزنید به دین.